خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . طلا
2 . طلایی
[اسم]
l'or
/ɔʀ/
قابل شمارش
مذکر
1
طلا
1.Le cours de l'or est très haut actuellement.
1. قیمت طلا در حال حاضر بسیار بالاست.
2.Les métaux précieux, tels que l'or, sont chers.
2. فلزهای ارزشمند، مانند طلا، گران هستند.
[صفت]
or
/ɔʀ/
قابل مقایسه
2
طلایی
1.Jaune d'or
1. زرد طلایی
تصاویر
کلمات نزدیک
opéré
opérette
opérer
opératoire
opération antidrogue
oracle
orage
orageux
oraison
oral
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان