1 . بازنشسته شدن
[عبارت]

partir à la retraite

/paʀtiʀ a la ʀ(ə)tʀɛt/

1 بازنشسته شدن

  • 1.Il souhaite partir à la retraite à 60 ans.
    1. او آرزو دارد در 60 سالگی بازنشسته شود.
  • 2.Mon père a attendu trop longtemps pour partir à la retraite
    2. پدرم زمان بسیار زیادی را برای بازنشسته شدن انتظار کشید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان