خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . وقت استراحت
2 . وقفه (فیلم)
[اسم]
la pause
/poz/
قابل شمارش
مونث
1
وقت استراحت
وقفه، تنفس
1.J'ai mangé une salade pendant ma pause.
1. در وقت استراحتم یک سالاد خوردم.
2.Nous allons continuer notre débat après la pause.
2. ما بعد از وقفه [تنفس] مذاکرهمان را ادامه خواهیم داد.
2
وقفه (فیلم)
مکث
تصاویر
کلمات نزدیک
paupière
paupiette
paumé
paumer
paume
pause-café
pause-déjeuner
pauvre
pauvrement
pauvresse
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان