خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ادراک
2 . برداشت
3 . دریافت
4 . اداره مالیات
[اسم]
la perception
/pɛʀsɛpsjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
ادراک
شناخت، درک
1.Mon frère a une perception différente du mariage.
1. برادرم درک متفاوتی نسبت به ازدواج دارد.
2.Perception et sensation.
2. ادراک و احساس.
2
برداشت
استنباط، تلقی
3
دریافت
وصول، جمعآوری
4
اداره مالیات
دفتر وصول مالیات
تصاویر
کلمات نزدیک
perceptible
percepteur
perce-oreille
perce-neige
people
percer
perceuse
percevable
percevoir
perche
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان