1 . نیش (حشرات) 2 . تزریق
[اسم]

la piqûre

/pikyʀ/
قابل شمارش مونث

1 نیش (حشرات)

  • 1.Les piqûres d'abeille sont très douloureuses.
    1. نیش‌های زنبور خیلی دردناک هستند.
  • 2.Mes bras sont couverts de piqûres de moustiques.
    2. بازوهایم پوشیده [پر] از نیش پشه است.

2 تزریق

  • 1.L'infirmière a fait une piqûre d'antibiotiques au malade.
    1. پرستار یک تزریق آنتی‌بیوتیک برای بیمار انجام داده است.
  • 2.Piqûre d'héroïne.
    2. تزریق هروئین.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان