خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تبدیل شدن به مشکل
[عبارت]
poser un problème
/poze œ̃ pʀɔblɛm/
1
تبدیل شدن به مشکل
تبدیل شدن به معضل
1.Je pense que ce point peut poser un problème.
1. من فکر میکنم که این موضوع میتواند تبدیل به یک مشکل شود.
2.La vente de cette maison pose un problème.
2. فروش این خانه به یک معضل تبدیل شده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
poser un lapin à quelqu'un
poser des tuiles
poser
pose
portée
poseur
positif
position
positionner
positivement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان