خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مقدماتی
2 . مقدمات
[صفت]
préliminaire
/pʁeliminˈɛʁ/
قابل مقایسه
1
مقدماتی
اولیه
1.Accords préliminaires
1. توافقات اولیه
[اسم]
le préliminaire
/pʁeliminˈɛʁ/
قابل شمارش
مذکر
2
مقدمات
اقدامات اولیه یا مقدماتی
1.Les préliminaires de la paix entre la France et l'Angleterre.
1. مقدمات صلح بین فرانسه و انگلستان
تصاویر
کلمات نزدیک
prélever
prélavage
prélat
prélasser
préjugé
prélude
préluder
prélèvement
prématuré
prémices
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان