1 . پیشگیری (از بیماری)
[اسم]

la prévention

/pʀevɑ̃sjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 پیشگیری (از بیماری) جلوگیری

  • 1.J'ai un plan de prévention des risques industriels.
    1. من یک برنامه برای جلوگیری از خطرات احتمالی صنعتی دارم.
  • 2.L'hygiène est importante pour la prévention des maladies.
    2. (رعایت) بهداشت برای پیشگیری از بیماری‌ها مهم است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان