خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قابل پیشبینی بودن
[اسم]
la prévisibilité
/pʀevizibilite/
قابل شمارش
مونث
1
قابل پیشبینی بودن
پیشبینیپذیری
1.Sur cette question, la prévisibilité est primordiale.
1. در این مسئله، قابل پیشبینی بودن ضروری است.
2.Toutefois, la stabilité et la prévisibilité ne sont pas des choses faciles.
2. اما ثبات و پیشبینیپذیری چیزهای سادهای نیستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
prévenu
prévention
préventif
prévenir
prévenant
prévisible
prévision
prévision météorologique
prévisionnel
prévisionniste
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان