خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیشبینی
[اسم]
la prévision
/pʀevizjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
پیشبینی
آیندهنگری
1.D'après les prévisions météorologiques, il va pleuvoir aujourd'hui.
1. طبق پیشبینیهای هواشناسی امروز باران خواهد بارید.
2.Les prévisions météorologiques ne sont pas très fiables.
2. پیشبینیهای هواشناسی خیلی قابل اعتماد نیستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
prévisible
prévisibilité
prévenu
prévention
préventif
prévision météorologique
prévisionnel
prévisionniste
prévoir
prévoyance
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان