خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . با خود عهد کردن
2 . قول دادن
[فعل]
se promettre
/pʀɔmɛtʀ/
فعل بی قاعده
فعل بازتابی
[گذشته کامل: promis]
[حالت وصفی: promettant]
[فعل کمکی: être ]
صرف فعل
1
با خود عهد کردن
به خود قول دادن
1.Elles se sont promis de garder le secret.
1. آنها به خودشان قول دادند راز را نگه دارند.
2.Je me promets de revenir l'année prochaine.
2. من با خودم عهد کردم سال آینده بازگردم.
2
قول دادن
(promettre)
1.Il m'avais promis de réorganiser son équipe.
1. به من قول داده بود که گروه را دوباره سازماندهی کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
prometteur
promesse d'achat
promesse
promeneur
promener
promettre monts et merveilles
promiscuité
promo
promontoire
promoteur
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان