1 . اثبات کردن
[فعل]

prouver

/pʀuve/
فعل گذرا
[گذشته کامل: prouvé] [حالت وصفی: prouvant] [فعل کمکی: avoir ]

1 اثبات کردن ثابت کردن

  • 1.A son procès, il a prouvé son innocence.
    1. در محاکمه‌اش، او بی‌گناهی‌اش را ثابت کرد.
  • 2.Le scientifique a prouvé sa théorie.
    2. علم تئوری او را اثبات کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان