خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ریشخند
[اسم]
la raillerie
/ʀɑjʀi/
قابل شمارش
مونث
1
ریشخند
تمسخر، استهزا
1.J'ai décidé d'ignorer les railleries de mes rivaux.
1. من تصمیم گرفتم ریشخندهای رقیبانم را نادیده بگیرم.
تصاویر
کلمات نزدیک
rail
raifort
raie
raidir
raideur
rainette
rainure
raisin
raisin sec
raison
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان