خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیادهگرد
[اسم]
le randonneur
/ʀɑ̃dɔnœʀ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: randonneurs]
[مونث: randonneuse]
1
پیادهگرد
گردشگر
1.La Suisse est le paradis des randonneurs.
1. "سوییس" بهشت پیادهگردان است.
2.Nous déconseillons aux randonneurs de venir ici.
2. ما به گردشگران توصیه نمیکنیم که به اینجا بیایند.
تصاویر
کلمات نزدیک
rancœur
rancunier
rancune
ranch
rance
randonnée
rang
rangement
ranger
rangé
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان