خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ردیف
[اسم]
la rangée
/ʀɑ̃ʒe/
قابل شمارش
مونث
1
ردیف
1.Il y a cinq rangées de haricots verts dans ce potager.
1. در این باغچه 5 ردیف لوبیا سبز وجود دارد.
2.J'ai planté plusieurs rangées de tulipes dans le jardin.
2. من چندین ردیف لاله در باغچه کاشتهام.
تصاویر
کلمات نزدیک
rangé
ranger
rangement
rang
randonnée
ranimer
rançon
raoul
rap
rapace
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان