خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مرتب کردن
[اسم]
le rangement
/ʀɑ̃ʒmɑ̃/
قابل شمارش
مذکر
1
مرتب کردن
جمع و جور کردن
1.Le rangement de la chambre.
1. مرتب کردن اتاق.
2.Rangement du linge.
2. جمع و جور کردن لباسها.
تصاویر
کلمات نزدیک
rang
randonnée
randonneur
rancœur
rancunier
ranger
rangé
rangée
ranimer
rançon
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان