خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نزدیک (به هم)
[صفت]
rapproché
/ʀapʀɔʃe/
قابل مقایسه
1
نزدیک (به هم)
1.Ces quelques maisons rapprochées forment un hameau.
1. این چند خانهی نزدیک به هم یک آبادی را تشکیل میدهند.
2.Dans un avenir rapproché, je vais lui dire.
2. در آیندهی نزدیک به او خواهم گفت.
تصاویر
کلمات نزدیک
rapprocher
rapprochement
rapporter
rapport
rappliquer
rapt
raquette
rare
rarement
rareté
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان