خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عدم پذیرش
[اسم]
le refus
/ʀ(ə)fy/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: refus]
1
عدم پذیرش
امتناع
1.Son refus de participer au débat a étonné les journalistes.
1. امتناعش از شرکت کردن در مناظره، روزنامهنگاران را متعجب کرد.
2.Son refus était prévisible.
2. عدم پذیرشش قابل پیشبینی بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
refuge
refréner
refroidissement
refroidir
refrain
refuser
regagner
regain
regard
regardant
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان