خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نگاه
[اسم]
le regard
/ʀ(ə)gaʀ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: regards]
1
نگاه
1.Ce regard innocent ne cache rien.
1. این نگاه معصوم چیزی را مخفی نمی کند.
2.Son regard me gêne.
2. نگاهش مرا آزار می دهد.
تصاویر
کلمات نزدیک
regain
regagner
refuser
refus
refuge
regardant
regarder
regarder fixement
regimber
registre
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان