2.
Je pensais qu'il ne se relèverait jamais de la mort de sa femme.
2.
من فکر میکردم که او هرگز از مرگ زنش تسلی نمییابد.
دقت کنید که این معنی زمانی به کار میرود که کسی از موقعیتی دردناک مثل از دست دادن کسی، مرگ یا فقدان کسی یا از دست دادن چیزی بیرون میآید و به اصطلاح سرپا میشود.