خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . متوجه شدن
[عبارت]
rendre compte
/ʀɑ̃dʀ kɔ̃t/
1
متوجه شدن
فهمیدن
1.Je me rends compte que j'ai oublié mon portefeuille à la maison.
1. متوجه شدم که کیف پولم را در خانه فراموش کردهام.
تصاویر
کلمات نزدیک
rendre
rendormir
rendez-vous
rendement
rencontrer
rendre hommage
rendre service
rendre visite
rendu
renfermer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان