خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ناگهان حمله کردن
[عبارت]
rentrer dans le chou à quelqu'un
/ʁɑ̃tʁe dɑ̃ lə ʃu a kɛlkɛ̃/
1
ناگهان حمله کردن
کسی را زدن
1.Arrête de m'énerver, toi ! Si tu continue je te rentre dans le chou !
1. دست از عصبی کردن من بردار! اگر ادامه بدهی میزنمت!
2.Cette armée nous a rentré dans le chou.
2. این ارتش به ما حمله کرده است.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت اللفظی این عبارت "داخل کلمهای کسی شدن" است و کنایه از "ناگهان حمله کردن" یا "کسی را زدن" است.
تصاویر
کلمات نزدیک
rentrer
rentier
rente
rentable
rentabilité
rentrer dans un platane
rentrée
renversant
renverse
renversement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان