[اسم]

la rentrée

/ʀɑ̃tʀe/
قابل شمارش مونث

1 بازگشایی

  • 1.La rentrée scolaire aura lieu début septembre.
    1. بازگشایی مدارس اوایل سپتامبر اتفاق می‌افتد.

2 بازگشت

  • 1.Il prépare sa rentrée politique.
    1. او بازگشت سیاسی‌اش را مهیا می‌کند.
  • 2.La rentrée des voitures vers la capitale.
    2. بازگشت ماشین‌ها به سمت پایتخت.

3 درآمد

  • 1.Attendre des rentrées importantes.
    1. منتظر درآمد مهمی بودن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان