خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مطالبه کردن
[فعل]
revendiquer
/ʀ(ə)vɑ̃dike/
فعل گذرا
[گذشته کامل: revendiqué]
[حالت وصفی: revendiquant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
مطالبه کردن
خواستار (چیزی) بودن
1.Le syndicat a revendiqué une hausse des salaires.
1. اتحادیه افزایش حقوق را مطالبه کرد.
2.Les employés revendiquent de meilleures conditions de travail.
2. کارمندان خواستار شرایط بهتر کاری هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
revendication
revendicatif
revendeur
revenant
revanche
revendre
revenir
revenir sur terre
revenons à nos moutons
revenu
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان