خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تخفیف
[اسم]
la ristourne
/ʀistuʀn/
قابل شمارش
مونث
1
تخفیف
1.Le vendeur m'a fait une ristourne sur le produit.
1. فروشنده به من تخفیفی روی محصول داد.
2.Le vendeur me fit une ristourne.
2. فروشنده به من تخفیف داد.
تصاویر
کلمات نزدیک
rissoler
risqué
risquer
risque-tout
risque
risée
rite
rituel
rivage
rival
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان