خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ساحل
[اسم]
le rivage
/ʀivaʒ/
قابل شمارش
مذکر
1
ساحل
1.Des vents violents ont fait déferler d'énormes vagues vers le rivage.
1. بادهای شدید باعث ایجاد موجهایی عظیم به سمت ساحل شدند.
2.J'ai trouvé un coquillage sur le rivage.
2. من یک صدف در ساحل پیدا کردهام.
تصاویر
کلمات نزدیک
rituel
rite
risée
ristourne
rissoler
rival
rivaliser
rivalité
rive
river
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان