خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سرخ شدن
2 . قرمز کردن
[فعل]
rougir
/ʁuʒˈiʁ/
فعل گذرا
[گذشته کامل: rougi]
[حالت وصفی: rougissant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
سرخ شدن
قرمز شدن
1.Métal qui rougit au feu
1. فلزی که در آتش سرخ میشود
2.Rougir de colère
2. از خشم قرمز شدن
2
قرمز کردن
سرخ رنگ کردن، سرخ ساختن
1.Rougir la terre de son sang
1. زمین را از خون خود سرخ ساختن
تصاویر
کلمات نزدیک
rougeâtre
rougeurs
rougeur
rouget
rougeoyer
rougissant
rouille
rouiller
roulade
roulant
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان