خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جدایی
[اسم]
la séparation
/sepaʀasjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
جدایی
طلاق
1.Je supporterai cette séparation.
1. من این جدایی رو تحمل خواهم کرد.
2.Leur séparation a été douloureuse.
2. جدایی آنها دردناک بوده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
séparable
sépale
séoul
sénégalais
sénégal
séparatisme
séparer
séparé
séparée
séparément
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان