خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عرض سلام
[اسم]
la salutation
/salytasjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
عرض سلام
درود
1.Il a commencé son discours après une brève salutation.
1. او سخنرانیاش را بعد از یک عرض سلام کوتاه آغاز کرد.
2.Le président adressa une salutation cordiale aux militants.
2. رئیس جمهور درودی صمیمانه به مبارزان ابلاغ کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
salutaire
salut
saluer
salubrité
salubre
salutations distinguées
salvador
salvadorien
salvateur
salve
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان