خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سس
[اسم]
la sauce
/sos/
قابل شمارش
مونث
1
سس
1.J'aime les sauces épicées.
1. من سسهای تند را دوست دارم.
2.La sauce vinaigrette nécessite de l'huile et du vinaigre.
2. سس سرکه نیازمند سرکه و روغن است.
تصاویر
کلمات نزدیک
satyre
saturé
saturne
saturer
saturation
sauce de worcestershire
saucisse
saucisson
saucière
sauf
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان