1 . به‌جز 2 . نجات‌یافته 3 . از دست‌نرفته (افتخار و آبرو)
[حرف اضافه]

sauf

/sof/

1 به‌جز غیر از

  • 1.J'ai tous les Tintin sauf le premier.
    1. من تمام (مجموعه‌) "تن تن" را دارم به‌جز اولیش.
  • 2.Tous les invités sont sortis de la pièce sauf un.
    2. تمام مهمانان از اتاق خارج شدند به‌جز یکی [یک نفر].
[صفت]

sauf

/sof/
قابل مقایسه

2 نجات‌یافته سالم

3 از دست‌نرفته (افتخار و آبرو) دست‌نخورده

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان