خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بهجز
2 . نجاتیافته
3 . از دستنرفته (افتخار و آبرو)
[حرف اضافه]
sauf
/sof/
1
بهجز
غیر از
1.J'ai tous les Tintin sauf le premier.
1. من تمام (مجموعه) "تن تن" را دارم بهجز اولیش.
2.Tous les invités sont sortis de la pièce sauf un.
2. تمام مهمانان از اتاق خارج شدند بهجز یکی [یک نفر].
[صفت]
sauf
/sof/
قابل مقایسه
2
نجاتیافته
سالم
3
از دستنرفته (افتخار و آبرو)
دستنخورده
تصاویر
کلمات نزدیک
saucière
saucisson
saucisse
sauce de worcestershire
sauce
sauf erreur de ma part
sauf-conduit
sauge
saugrenu
saule
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان