خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . طراحی صحنه
[اسم]
la scénographie
/senɔgʀafi/
قابل شمارش
مونث
1
طراحی صحنه
1.C'est une scénographie moderne.
1. این یک طراحی صحنه مدرن است.
2.La scénographie de la pièce de théâtre était parfaite.
2. طراحی صحنه نمایش تئاتر بینقص بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
scénariste
scénario
scélérat
scène
sculpture
sdf
se
se battre comme un lion
se brosser les dents
se casser la tête
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان