خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خود را به زحمت انداختن
[عبارت]
se casser la tête
/sə- kasˈe la- tˈɛt/
1
خود را به زحمت انداختن
خود را به دردسر انداختن
informal
1.Il est obligé de se casser la tête pour lire les pensées d'un autre.
1. مجبور است خودش را به زحمت بیندازد تا فکر دیگران را بخواند.
همیشه با حرف اضافه pour به فعل دوم اضافه میشود.
تصاویر
کلمات نزدیک
se brosser les dents
se battre comme un lion
se
sdf
scénographie
se coucher avec les poules
se donner de la peine
se donner du mal
se donner un coup de peigne
se faire désintoxiquer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان