خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کف (کفش)
[اسم]
la semelle
/s(ə)mɛl/
قابل شمارش
مونث
1
کف (کفش)
زیرهی (کفش)
1.Ces chaussures ont des semelles rouges.
1. این کفشها زیرهی قرمز دارند.
2.Il y a un trou dans la semelle de sa chaussure.
2. یک سوراخ در کف کفشش است.
تصاویر
کلمات نزدیک
sembler
semblant
semblable
semaine
semailles
semence
semer
semestre
semestriel
semeur
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان