1 . فکر کردن
[فعل]

songer

/sɔ̃ʒe/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته کامل: songé] [حالت وصفی: songeant] [فعل کمکی: avoir ]

1 فکر کردن در فکر (چیزی) بودن

  • 1.Le jeune diplômé a songé à son avenir.
    1. دیپلمه‌ی جوان در فکر آینده‌اش بود.
  • 2.Songe aux belles choses que tu feras.
    2. به چیزهای خوبی فکر کن که انجام خواهی داد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان