1 . آرام شده
[صفت]

soulagé

/sulaʒe/
قابل مقایسه

1 آرام شده تسکین یافته، خیال راحت

  • 1.J'étais à la fois soulagé et choqué par ce que j'entendais.
    1. من در یک لحظه همزمان هم آرام شده بودم و هم متعجب بودم از چیزی که می‌شنیدم.
  • 2.Je suis convaincu qu'il est soulagé.
    2. من متقاعد شدم که او تسکین یافته است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان