خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تسکین
[اسم]
le soulagement
/sulaʒmɑ̃/
قابل شمارش
مذکر
1
تسکین
تسلی
1.Ce nouveau médicament lui a apporté un soulagement.
1. این داروی جدید برای او تسکینی به همراه آورد.
2.Le soulagement d'une peine.
2. تسکین یک درد.
تصاویر
کلمات نزدیک
souk
souillure
souillon
souiller
souhaité
soulager
soulagé
soulever
soulier
souligner
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان