خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بلند کردن
2 . شورش کردن
3 . ایجاد کردن
[فعل]
soulever
/sul(ə)ve/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته کامل: soulevé]
[حالت وصفی: soulevant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
بلند کردن
برداشتن
1.Elle est assez forte pour soulever ces lourdes boîtes.
1. او برای بلند کردن این جعبههای سنگین به حد کافی قوی است.
2.Elle soulève et porte la valise.
2. او چمدان را بلند میکند و حمل میکند.
2
شورش کردن
قیام کردن، شوریدن
(se soulever)
1.Le peuple s'est soulevé contre son dictateur.
1. مردم در برابر دیکتاتورشان شورش کردند.
3
ایجاد کردن
1.Soulever une profonde émotion
1. احساس عمیقی ایجاد کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
soulagé
soulager
soulagement
souk
souillure
soulier
souligner
soulèvement
soumettre
soumis
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان