خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . انعطافپذیر
2 . نرم
3 . سازگار
[صفت]
souple
/supl/
قابل مقایسه
[حالت مونث: souple]
[مذکر قبل از حرف صدادار: souple]
[جمع مونث: souples]
[جمع مذکر: souples]
1
انعطافپذیر
مترادف و متضاد
agile
changeable
flexible
dur
inflexible
raide
rigide
1.Cette patineuse est très souple.
1. این اسکیتباز خیلی انعطافپذیر است [خیلی انعطاف دارد.]
2.Elle est restée très souple malgré son âge.
2. او علیرغم سنش خیلی انعطافپذیر ماندهاست.
2
نرم
مترادف و متضاد
agile
élastique
la démarche souple (du chat)
راهرفتن نرم (گربه)
1. La mannequine a des démarches souples.
1. مانکن راهرفتن نرمی دارد. [نرم راه میرود.]
2. Regarde le chat ! Comme sa démarche est souple !
2. گربه را ببین، چقدر راه رفتنش نرم است!
3
سازگار
انعطافپذیر
مترادف و متضاد
accomodant
arrangeant
conciliant
inflexible
intraitable
une personne souple
فردی سازگار
1. Notre chef d'entreprise est très souple.
1. رئیس شرکتمان خیلی سازگار است.
2. Soyez plus souple, sinon vous serez seuls.
2. سازگارتر باشید وگرنه تنها میمانید.
une chose souple
چیزی انعطافپذیر
1. Louise, t'as vu cette emploi du temps souple ?
1. لوییز، تو این آگهی استخدام را دیدی که زمانش انعطافپذیر بود؟
2. Nos horaires de travail sont souples.
2. ساعات کاری ما انعطافپذیر است.
تصاویر
کلمات نزدیک
soupière
soupirer
soupirail
soupir
soupeser
souplesse
soupçon
soupçonner
soupçonneux
soupçonné
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان