خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آبزیرکاه
[صفت]
sournois
/suʀnwa/
قابل مقایسه
[حالت مونث: sournoise]
[جمع مونث: sournoises]
[جمع مذکر: sournois]
1
آبزیرکاه
مکار، موذی، زیرک
1.Nos ennemis sont impitoyables et sournois.
1. دشمنان ما بی رحم و موذی هستند.
2.Vous devez élever votre enfant à être intelligent, pas sournois.
2. شما باید فرزندتان را باهوش به بار بیاورید، نه زیرک [زرنگ].
تصاویر
کلمات نزدیک
souris
sourire
souricière
souriceau
souriant
sous
sous les drapeaux
sous-alimentation
sous-alimenté
sous-bois
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان