خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شیاف
[اسم]
le suppositoire
/sypozitwaʀ/
قابل شمارش
مذکر
1
شیاف
1.Le médecin prescrit un traitement par suppositoires.
1. دکتر درمانی توسط شیافها تجویز کرده است.
2.Mettre un suppositoire.
2. یک شیاف گذاشتن [استعمال کردن].
تصاویر
کلمات نزدیک
supposition
supposer
supporteur
supporter
supportable
suppression
supprimer
suppurer
supputer
suppôt
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان