خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تعلیق
[اسم]
la suspense
/syspɑ̃s/
قابل شمارش
مونث
1
تعلیق
نامعلوم
1.Hitchcock est le maître du suspense.
1. "هیچکاک" استاد تعلیق است.
2.J'ai lu un roman à suspense.
2. من یک رمان تعلیقی [با انتهای نامعلوم] خواندم.
تصاویر
کلمات نزدیک
suspens
suspendre
suspecter
suspect
susmentionné
suspension
suspicieux
suspicion
sustenter
susurrer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان