خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نای
[اسم]
la trachée
/tʀaʃe/
قابل شمارش
مونث
[جمع: trachées]
1
نای
خرخره
1.J'ai trouvé cette gomme dans sa trachée. Il l'avait avalé.
1. این پاک کن را در خرخره اش پیدا کردم. آن را قورت داده بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
tracer
trace
tracasserie
tracasser
tracas
trachée-artère
trachéite
tract
tractation
tracter
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان