خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ویژگی
2 . چهره
[اسم]
le trait
/tʀɛ/
قابل شمارش
مذکر
1
ویژگی
مشخصه
1.C'est un trait caractéristique de mon père.
1. این یکی از ویژگیهای شخصیتی پدر من است.
[اسم]
les traits
/tʁˈɛ/
قابل شمارش
جمع مذکر
1
چهره
صورت
1.Elle a les traits fins.
1. او چهرهای ظریف دارد.
2.Il a les traits tirés.
2. او چهرهای بیحال دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
traire
train-train
train(-)train
train
trahison
traitant
traite
traitement
traiter
traiteur
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان