خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مسیر
[اسم]
le trajet
/tʀaʒɛ/
قابل شمارش
مذکر
1
مسیر
راه
1.J'ai fait le reste du trajet à pied.
1. من بقیهی راه را پیاده رفتم.
2.Je n'utilise ma voiture que pour de longs trajets.
2. برای مسیرهای طولانی از ماشینم استفاده نمیکنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
trajectoire
traité
traiteur
traiter
traitement
trame
tramer
trampoline
tramway
tranchant
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان