خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . از مد افتاده
[صفت]
vieux jeu
/vjø ʒø/
قابل مقایسه
[حالت مونث: vieux jeu]
[جمع مونث: vieux jeu]
[جمع مذکر: vieux jeu]
1
از مد افتاده
قدیمی، سنت گرا
1.Il a dit que les gens ici étaient vieux jeu.
1. او گفت که مردم اینجا سنت گرا هستند.
2.J'avais peur que tu trouves ça vieux jeu.
2. میترسیدم که این به نظر تو از مد افتاده بیاید.
تصاویر
کلمات نزدیک
vieux
vietnamien
vietnam
vierge
viennoiserie
vieux succès
vif
vigie
vigilance
vigilant
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان