خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بادبانی
2 . روبنده
3 . بادبان
[اسم]
la voile
/vwal/
قابل شمارش
مونث
[جمع: voiles]
1
بادبانی
قایقرانی، قایق بادبانی
1.Ce lac est utilisé pour la voile.
1. از این دریاچه جهت قایقرانی بادبانی استفاده شده است.
2.Les conditions sont idéales pour la voile aujourd'hui.
2. شرایط امروز برای راندن قایق بادبانی ایدهآل است.
un bateau à voiles
قایق بادبانی
faire de la voile
قایقرانی کردن
2
روبنده
حجاب، تور
(le voile)
1.Son visage était couvert d'un voile.
1. صورتش با یک روبنده پوشیده شده بود.
le voile islamique
حجاب اسلامی
porter le voile
روبنده پوشیدن
La femme portait un voile qui couvrait son visage.
زن یک روبنده انداخته بود که صورتش را میپوشاند.
un voile de mariée
تور سر عروس
3
بادبان
1.La grand-voile est la voile la plus importante d'un voilier.
1. بادبان اصلی، مهمترین بادبان یک کشتی بادبانی است.
hisser la voile
برافراشتن بادبان
Il a hissé la voile.
او بادبان را برافراشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
voilage
voie lactée
voie
voici mon permis de conduire.
voici mon passeport.
voiler
voilette
voilier
voilure
voilà
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان