خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اوباش
2 . بچه بازیگوش و شیطان
3 . بچه ولگرد
4 . لاتی
[اسم]
le voyou
/vwajˈu/
قابل شمارش
مذکر
1
اوباش
ولگرد، لات
1.Les voyous des banlieues
1. اوباشهای حومه شهر
2
بچه بازیگوش و شیطان
1.Il est voyou, ce petit!
1. این بچه بازیگوش و شیطان است.
3
بچه ولگرد
1.Ces petits sont voyous des banlieues.
1. این کوچولوها بچههای ولگرد اطراف شهراند.
[صفت]
voyou
/vwajˈu/
قابل مقایسه
4
لاتی
لات
1.Elle est un peu voyou.
1. او کمی لات است.
تصاویر
کلمات نزدیک
voyeurisme
voyeur
voyelle
voyant
voyance
voûte
voûter
voûté
vrac
vrai
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان