1 . کنسرت 2 . اتحاد
[اسم]

le concert

/kɔ̃sɛʀ/
قابل شمارش مذکر

1 کنسرت

  • 1.Je vous inviterai au premier concert.
    1. من شما را به اولین کنسرت دعوت خواهم کرد.
  • 2.Les billets pour le concert seront en vente demain.
    2. بلیط های کنسرت فردا برای فروش هستند.
Aller au concert
به کنسرت رفتن

2 اتحاد توافق

formal
Le concert des nations européennes
اتحاد ملل اروپایی
Agir de concert avec quelqu'un
با کسی به اتحاد رسیدن [توافق کردن]
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان