خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نمک
[اسم]
le sel
/sɛl/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: sels]
1
نمک
1.Maintenant, ajoutez une pincée de sel à votre ragout.
1. اکنون، یک سرانگشت نمک به خورش اضافه کنید.
2.On a besoin du sel de mer.
2. نمک دریایی نیاز داریم.
تصاویر
کلمات نزدیک
seizième
seize
seine
sein
seigneurial
self-service
selfie
selle
seller
sellerie
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان